ذ سارق سابقهداری که دو سال قبل چند روز پس از آزادی از زندان در درگیری یکی از بچهمحلهایش را به قتل رساندهبود، با تأیید حکم قصاصش در دیوان عالی کشور در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت. متهم چنانچه موفق به جلب رضایت اولیایدم نشود، به زودی حکمش اجرا میشود.
روز شنبه بیست و هشتم آبان سال ۱۴۰۱ به مأموران پلیس تهران خبر رسید، در یکی از محلههای تهرانپارس چند مرد جوان درگیری خونینی را رقم زدهاند.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران پلیس راهی محل شدند و در یکی از خیابانهای شرقی تهران با پیکر نیمه جان مردی ۳۵ ساله به نام امیر روبهرو شدند که با جسم برندهای به شدت زخمی شدهبود.
مأموران پلیس پیکر مرد زخمی را برای درمان به بیمارستان منتقل کردند، اما ساعتی بعد با خبر شدند امیر بر اثر شدت خونریزی فوت کردهاست.
زندانی تازه آزاد شده
تحقیقات مأموران حکایت از آن داشت مقتول ساعتی قبل همراه تعدادی از دوستانش با مرد جوانی درگیر شده و در جریان درگیری مرد جوان با شمشیر وی را زخمی و سپس فرار کردهاست.
مأموران در نخستین گام به سراغ شاهدان حادثه رفتند و فهمیدند عامل قتل سارق سابقهداری به نام پیمان است که به تازگی از زندان آزاد شدهاست. قاتل تحت تعقیب مأموران قرار گرفت و خیلی زود بازداشت شد.
متهم پس از انتقال به اداره پلیس به قتل اعتراف کرد و در ادعایی گفت: «چند سال قبل وارد جرگه خلافکاران شدم و سرقت میکردم. دو سال قبل به اتهام سرقت دستگیر شدم و به زندان افتادم. در این دو سال تلاش زیادی کردم از شاکیان رضایت بگیرم و در نهایت هم با کمک مالی خانوادهام و دوستانم رد مال کردم و مدتی قبل پس از گذراندن دوران محکومیتم از زندان آزاد شدم. پس از آزادی متوجه شدم چند نفری از بچههای محلمان پشت سرم بدگویی میکنند. آنها حرفهای نامربوطی به من میزدند و من نگاه سنگین دوستان و آشنایان را داخل کوچه و خیابان حس میکردم.»
قصد قتل نداشتم
متهم ادامه داد: «همین موضوع آزارم میداد و باعث شد من با تعدادی از بچههای محل اختلاف پیدا کنم. روز حادثه با چند نفر از آنها درگیر شدم و بعد مقتول به طرفداری از آنها وارد درگیری شد و وقتی به در خانهمان آمد در درگیری او را زخمی کردم. آن روز من میهمان داشتم و مقتول همراه دوستانش به در خانه ما آمدند و با لگد در خانهمان را شکستند و وارد شدند و حتی مادرم را کتک زدند. وقتی با آنها روبهرو شدم، مست بودم و کنترلم را از دست دادم و به سرعت وارد انباری شدم و شمشیر برادرم را برداشتم. ما با هم درگیر شدیم و من هم با شمشیر ضربهای به او زدم، اما قصد قتل نداشتم و فقط میخواستم خودم را نجات دهم.»
حکم قصاص
متهم پس از اعتراف راهی زندان شد و مدتی بعد در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری پای میز محاکمه حاضر شد.
قاتل در جلسه دادگاه ادعا کرد ضربهاش کشنده نبوده و نمیداند در آن درگیری چه افراد دیگری به مقتول ضربه زدهاند. وی از اولیایدم درخواست بخشش کرد، اما سه خواهر مقتول برای قاتل درخواست قصاص کردند. یکی از اولیایدم گفت: «متهم واقعیت را نمیگوید. او با برادرم داخل خیابان درگیر شده و برادرم وقتی دید قاتل شمشیر دارد، از ترس جانش فرار کردهبود، اما متهم با بیرحمی او را با شمشیر زخمی کردهبود و الان برای او فقط درخواست قصاص داریم.»
قضات دادگاه پس از شنیدن دفاعیات متهم و اظهارات اولیایدم، قاتل را به جرم قتل عمد به قصاص محکوم کردند. رأی دادگاه پس از تأیید در یکی از شعبههای دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد.
بنابراین چند روز قبل پرونده قصاص متهم روی میز قاضی شعبه دوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت. در چنین شرایطی متهم در یک قدمی چوبه دار قرار دارد و چنانچه نتواند رضایت اولیای دم را جلب کند به زودی پس از گرفتن استیذان حکمش از رئیس قوه قضائیه پای چوبه دار میرود.